کلیاتی در باره فضای نمایش
نمایش درهر کجا که مکان رویارویی بازیگر و تماشاگر باشد به وقوع میپیوندد. خواه این مکان میدانی در شهر باشد یا خیابان یا
سکویی در بازار و یا قهوهخانه. اما تئاتر بدون معماری معنا ندارد، تئاتر چه به شکل نمایش و اجرا باشد و چه به صورت جشن و
مراسم، نباید چنان با طبیعت خود یکی شود که قابل تشخیص نباشد. زیرا در این صورت نمایشی در کار نخواهد بود. چون بنیان تئاتر
بر آگاهی دوسویه بازیگران و تماشاگران از وجود یکدیگر است؛ باید از جهان اطرافش متمایز باشد همانگونه که نمایش و واقعیت با
هم تباین دارند. آشکارترین نشانه تئاتر همان صحنه است که معماری آن در طول تاریخ دستخوش دگرگونیهای فراوان گشته، اما
همیشه مکانی کاملا مشخص و متمایز ازمحیط پیرامون بوده است.فضاهای اجرای نمایش در شهر غالبا جزو نقاط عطف شهری به
شمار میروند. اما در شهر، علاوه بر مکانهای عمومی، تعداد زیادی فضاهای خالی حاشیهای یافت میشوند که فراموش شده و
مطرود و متروکاند، مکانهایی که میتوانندمحل اجرای رویدادی نمایشی باشند. برخی از این فضاها که در شهرهای ما، خصوصا
شهرهای قدیمی، به وفور دیده میشوند زمانی خود جزو فضاهای پررونق شهری بهشمار میرفتند. فراموش نباید کرد که یک فضای
نمایشی به تجمعی عادی، اجازه تبدیل شدن به اجتماعی باهویت را میدهد و میتواند سکویی باشد برای نیاز مردم به گفتن، شنیدن و
داشتن اوقاتی خوش. هیچ لزومی به برپایی ساختمان نیست، شهرها خود میتوانند به تئاتری برای اجرای نمایش تبدیل شود.